کتیبه ده تکه (10)عاشورایی
بسم الله الرحمن الرحیم
الف ،لام، را
به نام پروردگار یکتا او که هم آفرید و هم پروراند جهانیان را و هم روزی می دهد بی چون وچرا!
سلام خاکیان وافلاکیان بر حسین بن علی علیه السلام که آفرید حماسه ایستادگی برابر به برابر ذلت، ونهاد دوستداران حسین هم همچون خود اوست وپاینده باد یاوران کسی که خواهد آمد و بساط ظلم را بر خواهد چید و غرامت خواهد ستاند از قاتلان حیثیت سرخ خدا در دشت نینوا سلام بر او و عجل فرجک یا الله.
واما بعد.
سلام بر شما ودرود بر نهاد پاکتان.
وحرفهایی هست برا گفتن ،اگر گوشی نبود نمی گوییم،و حرفهایی هست که هرگز سر به ذلّت گفتن فرود نمی آرند
و جملاتی هست برای گفتن به خدا.
همو که ما را بر آن داشت تا خلق شویم تا از کتم عدم به سر منزل ابد رهسپار بشویم.سخن گفتن از آفرینش و اطرافش برای ما خاکیان سخت است چرا که جنس این سخنان افلاکیست و ما خاکی.
آن دم در بوران خلقت زمانی که همه جمع بودند
رب جل و اعلی امانتی داشت که نه آسمانها و نه کوهها و نه هیچ موجود دیگری توان تحملش را نداشتتند عرضه کرد
گویند حسین گفت به من بسپار
وخدا شاید گفت: برای تو، اما در مقابل توست ظلم و جهل
آن را چه میکنی !؟
آن دم که" کاف ،ها ،یا، عین، صاد"، را میفرستاد خدا وعده شوم کوفیان هلهله شد.در کربلا ولوله شد، در عرش خدا زلزله شد
و فرات هم همدست بنی امیه شد، دست عمو ز تن فتاده شد،سر سردار کربلا بریده شد،بر سر نیزه ها از کربلا به کوفه از آنجا به شام روانه شد ،خیمه گاه زینب ،که بود ناموس خدا دریده شده گوشواره ها از گوشها به طمع کشیده شد،ذوالجناح از حرم رمیده شد،زینب کبری بی رقیه شد ،آری به گمانم ... هم بیچاره شد،بیش از همه دلم برای علمدار میسوزد خدا،پاره پاره شد که چشمه معرفت بشکفد ، اما او را نشناختند و تیرجهل به ظلم بر آبش زدند،آری آب معرفت به هرکس ندهند،پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند ،آری خدا ، آری خدا همه ی خاک کربلا بر سر فرات.
حسین را نشناخت کسی که نمازش چون نماز حسین نبود .
قصه ی حسین از زمان پدرمان ابراهیم خلیل خونین شد که خدا گفت به اواسماعیلت را به تو بخشیدیم به فدایی ذبح عظیم همه ی معرکه را دید خلیل گریه اش بر ابی عبد لله شد دلیل تا عالم و آدم بشود دایره و نقطه ی پرگار حسین .
این جمعیت کفر از پریشانی ماست اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبیست از مسلمانی ماست محرم امسال (1433)بر ان شدیم تا جمعیتی باشیم در برابر کفر درون.دو کتیبه که در ادامه می آیند ثمره کار ده گرافیست می باشد تحفه ی درویشانه ایست برای شاه کربلا حسین بن علی ابی عبد الله علیه السلام.این کار شامل دو بخش پنج تیکه ای است که مشخصات طرح داخلی به این شرح است
عرض :هفتادو دو سانتی متر 72 ارتفاع:چهل و پنج سانتی متر 45 رزولوشن:هفتادودو 72
مشخصات کل کتیبه ی ده تیکه ای بدین شرح
عرض کتیبه نود 90 سانتی متر به مناسبت محرم سال نود 90
ارتفاع کتیبه 313 سیصدو سیزده سانتیمتر به نیابت از 313 سیصدو سیزده نفر طالب بدم مقتول بکربلا
کار گزاران دولت حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف که خداوند ظهورش را برساند آمین.
و در پایان حسین را از زبان خدا به سوی خدایش دعوت میکنیم.
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه * فادخلی فی عبادی * وادخلی جنّتی
ونکته ای مانده هنوز
دوستان طراحی که دلشان میخواهد اسمشان در ضمره خادمان ابی عبد الله باشد
خودشون رو برای کار 40 تیکه ی اربعین آماده کنند در ادامه کلیت کار توضیح داده میشود!
کتیبه حاضر دارای 10 بخش بود کتیبه ی اربعین دارای 40 بخش یا 40 طرح است!و با قبلیت چاپ بر روی پارچه که توضیحات اون هم در ادامه گفته خواهد شد.اگر لیاقتی باشد و ان شا الله به ثمر برسه شاید چاپش بکنیم و بفرستیمش کربلا البته فعلا در حد ایده هست تا خدا چه خواهد و عباس بن علی آن وزیر شاه کربلا باب الحوایج علیه سلام الله نظری بکنند یا نکنند دعا کنین دوستان همراه یا علی مددی مولا!
یا زهرا
یا زهرا
یا زهرا
قــاف ، یــا ، هـــا
یا علی ^.^سایز اصلی هر دو کتیبه در قالب یک فایل فشرده
آماده برای دانلود فقط اصل کارها 4 رنگ بوده وچون حجمش بالا بود
برای وب rgb
گزاشتمشون هر هیئت و مسجدی خواست میتونه رایگان از این دو تا کتیبه استفاده کنه
فقط به اصل اثرها لطمه نخوره و کپی رایت حفظ بشه بهتر اینه البته!ولی خب گاهی اوقات چاره ای نیست که اسامی حزف بشه در اون صورت مشکلی نیست
Ten section Inscription Ashoora.rar
برای دریافت فایل روی لینک زیر کلیک کنید...
| وبسایت کاربر
امضای این حرکت:لطفا توی سایت و یا بلاگهاتون بزارین با صلوات بر محمد و آل محمد.
این هم از کتیبه های آقا ابی عبد الله سلام بر مولای بیداری:
کتیبه یک
....................................................................
کتیبه دوم
خداوند برای هر که خیر بخواهد محبت حسین [علیه السلام] را در دل او قرار میدهد.
ونکته ای مانده هنوز
دوستان طراحی که دلشان میخواهد اسمشان در زمره خادمان ابی عبد الله باشد
خودشون رو برای کار 40 تیکه ی اربعین آماده کنند در ادامه کلیت کار توضیح داده میشود!
کتیبه حاضر دارای 10 بخش بود کتیبه ی اربعین دارای 40 بخش یا 40 طرح است!و با قبلیت چاپ بر روی پارچه که توضیحات اون هم در ادامه گفته خواهد شد.اگر لیاقتی باشد و ان شا الله به ثمر برسه شاید چاپش بکنیم و بفرستیمش کربلا البته فعلا در حد ایده هست تا خدا چه خواهد و عباس بن علی آن وزیر شاه کربلا باب الحوایج علیه سلام الله نظری بکنند یا نکنند دعا کنین دوستان همراه یا علی مددی مولا!
خب یه فرم تنظیم کردم که دوستان میتونن همینجا نظر بدن و نظرشون رو اعلام کنن
وابرای کار اربعین ابی عبد الله ثبت نام کنند.
نام:
نام خانوادگی:
تخصص:
محل سکونت:
ایمیل:
نظر خاص:
نکته ی اضافی:
حرف پایانی:
تلفن تماس:esmaeel.v@gmail.com
تجربه ثابت کرده بدون تلفن تماس کار خیلی مشکل خواهد شد
و ترجیحا خصوصی و به ایمیل خودم بفرستین
..................................................................................................................
یا علی
- نوشته شده در ۱۷ آذر ۱۳۹۰ |
- نظرات - ۱۱ |
- نظر بدهید
نظرات:
بچه ها |
«اسماعیل» میگوید: |
«سلام :D همه خوبین ان شا الله :AA: این کارو ده تا از بچه های گل با هم کار کردن! من خیلی مختصر توضیح بدم که بشنا سینشون! اول اصغر دوست وهمشهریمه یزدیه متولد 66 همسنیم ر شته مدیریت وعاشق تجارت الکترونیک یه کافی نت هم داره -:]- دومی دادا سید محمد برهانی :) متولد 59 بزرگه ما گرافیک همه جوره سه بعدی متخصص الانم رو یه پروژه سنگین کار میکنه چوپان دروغگو..واصالتا بحرینی هستند و الانم در قم مشغولند سومی وحید بابا =:( وحید احمدی صاحب روضه :grin: بچه ایصفیهونه -:]- کلا مشکوک میزنه اگه کسی تونست اطلاعات بیشتر بگیره :-( ولی دمش آتشفشان :grin: به دامون رسید حالا میگم چرا :-) چهارمی بیتاروسه پسر بابایی =:( :) بچه خطه جنوب بچه ماهشره نه ببخشید ماه شهره :grin: :) -:]- اونم 66 سرشم خیلی شلوغه کلا پسر نازیه مادرشونم تازه از مکه اومدن پنجمی علی جونمه بچه خطه آذربایجان خیلی بشره شکسته نفسی میکنه در حد باقلوای یزدی شعری که تو کارش استفاده کرده خیلی قشنگه علی هم 68 ششمین نفر خیلی مهمه این شما و این هم ما نه ببخشید ایلیا خان بچه قدیمی وب و گرافیک خوش صدا اونم خیلی جیگره اصالتا هندوستانیه تو ایرونه روانشناسی فک کنم خونده آره ایلی اونم 66 فعلا کار طراحی سایت میکنه راستی مادر بزرگوار ایلیا بیمارن دعا یادتون نره ها نفر بعدی سید حمید خوشگل منه ^.^ گفتم کجاییی گفتا تبریز گفتم بچه چرا مشهد نیستی گفت مسافرتم بعد دو روز اومد مشهد کار و زد دوباره رفت مسافرت البته گفتم بره پیش مولا امام رضا اجازه بگیر برا کار نمیدونم رفته یا نه حمید رفتی بلادل حمید فک کنم 68 مامان حمید هم دعا کنیین خدا بیامرزتشون بعیدیش هم منم اسی واقفی 66 فیزیک خوندم بهاریم عاشق همه چیز اولیش خدا کلا آتشفشانی کار میکنم همه میگن خیلی دوستت داریم ولی خب چاکریم تازه مجردم هستم نفر بعید خواهرمون خانم غفوری اصالتا تبریزی گرافیک خوندن 68 آخرین نفر هم مثل نفر اول از خطه یزد آقای محمود خان عکاسی دارن متولد 55 دو تا هم پسر دارن جیگیلی پیگیلی ابوالفضل و علی فعلا یا علی » |
«اسماعیل» میگوید: |
«سلام درموردmain عزیز فرموده بودند باید بگم ان شا الله توی همین بلاگ ثبت نام کنین یعنی مشخصات خودتون رو بدین تا من اضافه کنم واینکه کار ان شا الله همینجا اکران اولیه میشه اما سایت های دیگه هم هستن lمثل www.eteghadat.com واینکه ثبت نام تا آخر محرم مهلت داره و ارسال اثر تا5 صفر پنجم صفر تا دهم صفر هم مقدمات چاپ و ... دهم تا15 شونردهم هم دیگه ان شا الله کشی که قرار شد بره کربلا بهش بدیم تا ببره ان شا الله یا علی مدد التماس دعا یا علی مدد» |
این شعر بعد از نخل برداری در حسینیه تفت با شور زدن خونده می شه |
«اصغر زارع (اشکان)» میگوید: |
«تا كه ز مركب شه والا فتاد*غلغله بر عالم بالا فتاد لرزه بر آن چرخ معلا فتاد گفت در آن لحظه خدای كریم*انا فدیناه بذبح العظیم ذكر گرفتی كه زحق جبرئیل*آمده از نزد خدای جلیل داد بشارت به نجات خلیل گفت در آن لحظه خدای كریم*انا فدیناه بذبح العظیم فاطمه گیسوی پریشان بكف*نعش حسین را بگرفتی ز بر گفت كه ای زاده من ای پسر گفت در آن لحظه خدای كریم*انا فدیناه بذبح الظیم گفت كه ای اكبر نا شاد من*گفت كه ای قاسم داماد من گفت كه ای اصغر ناكام من گفت در آن لحظه خدای كریم*انا فدیناه بذبح العظیم» |
ثبت نام ... کاروان گرافیکی اربعین سالار زینب سلام الله علیها |
«برهانی» میگوید: |
«عظم الله اجورنا و اجورکم - با مدد از دلسوختگان کربلا - نام: سید محمد - نام خانوادگی: برهانی - تخصص: گرافیک و تایپوگرافی - محل سکونت: قم - ایمیل: borhani59@gmail.com سروران اگه متن کوتاه یا کلمه ای خواستن توی کار استفاده کنن، اگه خط خوبی پیدا نکردن و در توانم بود خوشحال میشم صلواتی براشون بنویسم. » |
«mina» میگوید: |
«از این کار خیلی خوشم اومد سعیمو میکنم بتونم کمک کنم وکار خوبی تحویلتون بدم ولی اینکه تا کی وقت داره؟و اینکه باید به کجا(همین سایت یا میلتون) بفرستم؟» |
یا حسین |
«محمد علی» میگوید: |
«سلام بر همه ی دوستان این شعر زیبا اثری ست از سید حمیدرضا برقعی. امیدوارم لذت ببرید. یادم آمد شب بی چتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوش رهائی، سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی ، دلم آرام شد آنگونه که هر قطرهء باران غزلی بود نوازش گر احساس که می گفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر می روی امشب چمدانت پر باران شده پیراهنی از ابر به تن کن وبیا! پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و قافیه ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر منِ بی تاب تر از مرغ مهاجر به کجا می روم اقلیم به اقلیم خدا هم سفرم بود و جهان زیر پرم بود سراسر که سر راه به ناگاه مرا تیشهء فرهاد صدا زد :نفسی صبر کن ای مرد مسافر قسمت می دهم ای دوست سلام من دلخستهء مجنون شده را نیز به شیرین غزلهای خداوند به معشوق دوعالم برسان. باز دلم شور زد آخر به کجا می روی ای دل که چنین مست ورها می روی ای دل مگر امشب به تماشای خدا می روی ای دل نکند باز به آن وادی...مشغول همین فکر وخیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خداییست. چشم وا کردم وخود را وسط صحن وسرا ، عرش خدا، کرب وبلا ، مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم بال ملک دور و برم یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم به خدا رفت قرارم نه به توصیف چنین منظره ای واژه ندارم سپس آهسته نشستم،و نوشتم (فقط ای اشک امانم بده تا سجدهء شکری بگذارم )که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدستهء باران واذان آمدو یک گوشه از آن پردهء در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زدو چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به شش گوشهء معشوق خدایا تو بگو این منم آیا که سراپا شده ام محو تمنا و نماشا فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا دلم آزاد شد از همهمه دور از همه مدهوش غم وغصه فراموش در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم. » |
ای دختر پیغمبر ، نازم به تو یا زهرا! ای راضیه ی حیدر،نازم به تو یا زهرا! |
«nafas.php» میگوید: |
«سلام به همه عاشقان حضرت زهرا سلام الله علیها لولاک لما خلقت الافلاک لو لا علی لما خلقتک لو لا فاطمه لما خلقتکما خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرمایند: اگر نبودی عالم هستی را نمی آفریدم، اگر علی نبود تو را نمی آفریدم، اگر فاطمه نبود تو و علی را نمی آفریدم» |
ای دختر پیغمبر ، نازم به تو یا زهرا! ای راضیه ی حیدر،نازم به تو یا زهرا! |
«nafas.php» میگوید: |
«سلام به همه عاشقان حضرت زهرا سلام الله علیها لولاک لما خلقت الافلاک لو لا علی لما خلقتک لو لا فاطمه لما خلقتکما خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرمایند: اگر نبودی عالم هستی را نمی آفریدم، اگر علی نبود تو را نمی آفریدم، اگر فاطمه نبود تو و علی را نمی آفریدم» |
الف لام را قاف یا ها |
«اسماعیل» میگوید: |
«سلام بر خون خدا گاهی فکر من این است خدا چرا حسین را اینقدر آبرو داده! وچرا در کربلا عباس شهید شد! وچرا رقیه سیلی خورد! و چرا فرات آب را دریغ کرد! و چرا علی اصغر را ضبح کردند به یه شعبه آن ملعون! و چرا عباس علم از دست نیانداخت ! و چرا زینب که ناموس خدا بود به اسارت رفت! وچرا لب قرآن خوان را نی زدند! وکودک بی تاب را سر بابا در کنار نهند! من هنوز نمیدان هنوز نمی دانم! یا زهرا از تمامی دوستان سپاسگذارم و خاک پایشان را توتیا میکنم ابی عبد الله شما شاهد باش که ما برای شما جمعیت گشتیم التماس دعا از بازدید کنندگان لطفا نظر یادشون نره یا علی» |
بــرای آنکـه همـدردی کنـم با مـادرم زهــرا ... |
«برهانی» میگوید: |
«الــهـی بهر قـربانـی به درگاهت ســر آوردم نـه تـنـها سـر بـرایت بلکه از سـر بـهـتـر آوردم پــی ابـقـاء قــد قامت بــه ظهر روز عـاشورا بـــرای گـــفــتــن الله اکــبــر، اکــبــر آوردم پـی آزادی نــسـل جـــوان از بـنـــد اسـتـبـداد بـرادر زاده ای چـون قـاسـم فــرخ فـر آوردم عـلی را در غدیر خم نبی بگرفته روی دست ولـی مـن روی دست خود عـلی اصغر آوردم عــلی انگشـتر خـود را بـه سائل داد، اما مـن بــرای ساربان انگشت و بـا انـگـشتـر آوردم بــرای آنکـه همـدردی کنـم با مـادرم زهــرا بــرای خـوردن سیلی سـه ساله دخـتر آوردم بــرای کشتـن دونان بـه دشت کـربلا یـا رب چـو عـبـاس هـمـایـونـفر امـیـر لـشـگـر آوردم بــرای آنکـه قـرآنت نـگــردد پـایمـال اسـب بــرای ســم مـرکــبـهـا خـدایـا پــیـکــر آوردم حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد تشتی مـن اینک ســر بـرای زینت تـشت زر آوردم» |
اجرمون با اباعبدالله |
«اصغر زارع» میگوید: |
«با سلام خوشحالم که بالاخره کار اکران شد و ناراحت از آن جهت که در طرح خود از تصویر سیدی استفاده کرده بودم که سالهای عمرش رو در مراسم نخل برداری امام حسین علیه السلام در حسینیه تفت خادم آن حضرت بود و بنده امیدوار بودم بتونم این کار رو به ایشون هدیه کنم اما .... اما سیدعلی فاطمی نسب قبل از اینکه امسال هم بتونه بر روی نخل به هدایت نخل برداران بپردازد فوت کردند و به آقامون پیوستند از دوستان طراح و دوستان همراه می خوام که برای ایشون فاتحه قرائت کنند ان شاالله که از این کار و کارهای بعد سود معنوی عاید هممون بشه اشکان» |